باخیش
۲۷ فروردين ۱۳۹۰
بؤلوم | یازار : axar

يكي از معضلات فكري و اجتماعي جوانان و حتي جامعه دانشگاهي آذربايجان ، ترس و ابا از ترك ناميدن خود است چرا كه در دوران حكومت پهلوي كه آثار آن هنوز هم باقي است ناجوانمردانه ترين ضربه ها بر شخصيت تركان ايران وارد آمد.

 

در طول حكومت 53 ساله رضا خان و فرزند او تركان ايراني از هر نوع توهين و تحقيري در امان نبودن و امروزه هم گويي كلمه ترك كابوسي است كه بر سينه جوانان آذربايجان و جوانان ترك ديگر نقاط كشور سنگيني مي كند . و چنان شد كه جوان تبريزي ، اروميه اي ، زنجاني ، اردبيلي و... با دو نوع هويت ، تحقير شده تركي و افتخار آميز آذري روبرو شود . تركي صحبت مي كرد ولي خود را آذري مي ناميد . وقتي از او مي پرسيدي ترك هستي يا آذري مي گفت آذري ،وقتي مي پرسيدي آذري يعني چه و منظور از آذري چيست چيزي براي گفت نداشت . ولي وقتي همين آذري پاي از وطن بيرون مي گذاشت ايراني بودن خود را انكار مي كرد و خود را ترك اصيل معرفي مي كرد آن هم نه از نوع ايراني ؟؟

 

ترك ستيزي از زمان سقوط حكومت قاجار آغاز شد و توسط روشنفكران نژاد پرستي چون محمود افشار (بنيانگذار بنياد افشار) و احمد كسروي (كسي كه تئوري زبان آذري را تقديم رضا خان كرد ) به اجرا درآمد كه همگي ار مواجب بگيران حكومت پهلوي بودن. تئوري كسروي بر اين اساس بود ، چون اهالي چهار روستا در اطراف مرند و قره داغ ترك نيستن دليلي شد بر اينكه ساكنان اصلي و بومي آذربايجان ترك نيستند . ولي حتي اهالي آن روستا هم به زبان تاتي و تالشي تكلم مي كردند ولي كسروي با اصرار همه آنها را آذري ناميد . نكته جالب اينجاست كه اگر فرضيه كسروي را به تمام ايران تعميم دهيم به اين نتيجه مي رسيم كه نود درصد ايران ترك هست چون كمتر استاني وجود دارد كه در آن يك روستاي ترك نباشد .

 

كسروي در رساله 56 سفحه خود كه در زمان رضاخان منتشر كرد . در آن نقل كرد كه از اين زبان غير تركي مردم آذربايجان (آذري) در تاريخ هيچگونه آثار و نشانه هاي ادبي و مكتوب هر چند بسيار اندك ديده و يا شنيده نشده است. بر اين اساس پروژه هاي كوتاه مدت وبلند مدت با هزينه هاي سرسام آور به راه افتاد و زبان سازي و هويت تراشي براي ايرانيان غير فارس رونق گرفت و دشمني و تبليغات عليه زبانهاي غير فارس بخصوص ترك در اولويت اين برنامه ها بود . نام هاي بومي و تركي شهرها ، روستاها ، رودها و كوههاي آذربايجان با نام هاي ساختگي فارسي عوض گرديد مثل اروميه به رضائيه ، سلماس به شاهپور ، صائين قلعه به شاهيندژ ، قره داغ به ارسباران ، آجي چاي به تلخه رود ، قره چمن ، سياه چمن و مثالهاي بسيار ديگر ... از آنجا كه برگردانندگان اين نام ها اطلاعات و معلومات درستي از فرهنگ زيباي ترك نداشتند نمي دانستند در تركي «قره» علاوه بر سياه معني بزرگ و بلند و والامقام را هم مي دهد. مثل قره باغ يعني باغ بزرگ و قره چمن يعني چمن وسيع و قره بولاق يعني چشمه بزرگ ، قره را فقط به مفهوم سياه به كار برند و اسم روستاي قره چمن تبريز را چمن سياه ناميدند و دنياي را به خود خندانند و ندانستند هيچ جاي دنيا چمن سياه پيدا نمي شود .

 

بعضي از كسرويستهاي افراطي حتي پا را از ديدگاههاي احمد كسروي نيز فراتر گذاشته اند و به اصطلاح تحميل زيان تركي بر مردم آذربايجان را به مغولان نسبت داده اند اين افراطيون حتي نمي دانند و يا خود را به ناداني زده اند كه زبان مغولي چيزيست متفاوت از زبان تركي ، و اگر ميخواستند زبان خود را بر مردم ايران و آذربايجان تحميل كنند چرا زبا مغولي خود را تحميل نكردند و زبان تركي را تحميل كردند از آن گذشته مغولان فقط كنترل آذربايجان را درست نداشتند بلكه از چين تا عراق در دست آنها بود و اگر در پي تحميل زبان تركي بودن چرا هموطنانفارس ما ترك نكرند !!!

 

و با همه اين حرفها اين در حالي است كه تركان هميشه در طول تاريخ به رشد و گسترش زبان فارسي كمك كرده اند و در هيچ كجا نميتوان مدركي را پيدا كرد كه تركان بر عليه و براي از بين بردن اين زبان كاري انجام دادند . زبان تركي زبانيست زيبا با قدمت هفت هزار ساله و سومين زبان زنده و با قاعده دنيا (به نقل از مجله پيام يونسكو) و حق رسمي و سرتاسري شدن در ايران به عنوان دومين زبان رسمي كشور در كنار زبان فارسي دارد .